مایع شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی شدن، ذوب شدن، گداختن، گداختهشدن حل شدن، آب شدن، ناپدیدشدن محلول درست کردن، حل کردن، بههم زدن، آب زدن، درآب حل کردن، دم کردن، خیساندن